The third volume, published in two parts, is an account of every aspect of Iranian civilisation from the death of Alexander in 323 BC to the advent of Islam in the seventh century AD. This complex period, of major importance in Iranian history and extending for almost a thousand years, encompasses the reigns of the Seleucid, the Parthian, the Kushan and Sasanian dynasties. As additions to the general objectives of these volumes, Professor Yarshater has included in this volume chapters on the institutional, administrative, legal, numismatic, linguistic and literary aspects of the period; and he further develops the scope of the volume by including studies of Iran's interaction with neighbouring societies, of Iran's mythical and legendary history, and of Iranian settlements outside the geographical boundaries of Iran and Afghanistan. This volume is the most comprehensive study published of this very important period of Iran's history.
احسان یارشاطر در ۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در یک خانوادهٔ بهائی اهل کاشان در همدان متولد شد. پدرش هاشم، بازرگانی بود که به امور دنیوی توجه نداشت و حواسش مشغول مذهب بود. مادرش روحانیه میثاقیه در زمان خود مترقی بود، انگلیسی میآموخت و با صدایی گیرا مناجات میخواند بههمین دلیل به گردهماییهای بهایی دعوت میشد. در همدان او ابتدا به مدرسه آلیانس یهودیان فرانسوی و بعداً به مدرسه تأیید بهائیان رفت و تا کلاس دوم تحصیل کرد. در سال ۱۳۰۵ یا ۱۳۰۶ به دلیل شغل پدرش به کرمانشاه رفتند. دو سال و نیم به تهران رفتند. وضع مالی پدر او خوب نبود و اجارهنشین بودند. پدر او که از طرفداران زبان اسپرانتو بود کمی اسپرانتو به احسان آموخت چنانکه وقتی مادرش برای زیارت به حیفا سفر کرده بود به فارسی و اسپرانتو برایش نامه نوشت. در کلاس هفتم بود که مادرش به دلیل مرض کلیه و یک سال بعد پدرش به دلیل سینهپهلو درگذشتند. او یک خواهر و دو برادر دارد. خواهر او نورانیه در ۱۳۶۰ در تهران کشته شد
به گفتهٔ احمد اشرف از دانشگاه کلمبیا، یارشاطر احساس وابستگی به دین بهائی ندارد. وی با داییش در تهران بزرگ شد. بعد از تمام شدن دبیرستان به دانشسرای عالی رفته و ادبیات فارسی خواند. وی در دورهٔ دکترا رسالهای بحثبرانگیز داشت با این موضوع که معشوق در ادبیات ایران نمیتواند زن باشد. از دههٔ ۱۳۲۰ خورشیدی در عرصهٔ مطالعات ایرانی و ایرانشناسی فعالیت داشتهاست. بخش عمدهای از تحقیقات او در زمینههای ایران پیش از اسلام، و زبانها و گویشهای ایرانی بودهاست
ابراهیم پورداوود، از استادان وی، از مشوقین وی برای مطالعهٔ ادبیات و زبان باستانی ایران بود. وی توسط بورسی از شورای فرهنگی بریتانیا در ایران به لندن رفت تا در زمینهٔ تعلیم و تربیت ادامه تحصیل بدهد ولی بعد از رسیدن به لندن نزد والتر هنینگ استاد زبانهای باستانی ایران رفت. او نزد والتر هنینگ و مری بویس زبان پهلوی را فراگرفت. در سال ۱۳۳۲ فوق لیسانس خود را تمام کرده و موضوع رساله دکترایش این بود که زبان مردم آذربایجان نه ترکی بلکه زبانی بنام تاتی بودهاست. رساله نزد هنینگ. تاتی مربوط به روستایی در قزوین و در کمیجان استان مرکزی میباشد. در بازگشت به ایران به تدریس زبانهای باستانی ایران پرداخت. در همین ایام دانشگاه کلمبیای نیویورک از او دعوت به تدریس کرد. بعد از بازگشت از کلمبیا به تهران، جای استاد محبوبش ابراهیم پورداوود به تدریس پرداخت. وی در کارنامه خود تأسیس بنگاه ترجمه و نشر کتاب برای ترجمه آثار معتبر ادبی جهانی و انتشار فصلنامه راهنمای کتاب را دارد
در سال ۱۳۳۳ به منظور ترجمه مناسب و شایسته آثار ادبی جهان، بنگاه ترجمه و نشر کتاب را بنیان نهاد و در این راه از کمکهای اسدالله علم که در آن زمان رئیس املاک و مستغلات پهلوی بود نیز استفاده کرد. حوزه فعالیت این بنگاه به تدریج گسترش یافت و علاوه بر ادبیات خارجی، مجموعههای متون فارسی، ایرانشناسی، آثار فلسفی، ادبیات برای جوانان، خواندنیهای کودکان و آئینهٔ ایران و چند مجموعهٔ دیگر را در آن بنگاه چاپ و منتشر شد
در سال ۱۳۴۷ به پیشنهاد یارشاطر و با بودجه ۲ میلیون دلاری سازمان برنامه و بودجه ایران کار تدوین دانشنامه ایرانیکا آغاز شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ بودجه ایرانیکا قطع شد و با تلاشهای یارشاطر بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا عهدهدار هزینههای ایرانیکا شد. احسان یارشاطر برای تأمین هزینههای ایرانیکا بخشی از مجموعه آثار تاریخی خود را به ارزش ۳ میلیون دلار بفروش رساند که بعضی از این آثار اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک هستند
For those who are interested in the history of Iran, this 7 volume editions of Cambridge is a good source, especially the last 3, (5., 6. and 7.) which are edited by Peter Avery, Gavin Hambly and Charles Melville, published 1968 - 1991, mostly about the Iranian contemporary modern time (Pahlavis and the religious powers). پنج مقاله از کل انتشارات تاریخ ایران، کمبریج، با عنوان "سلسله ی پهلوی و نیروهای مذهبی" توسط عباس مخبر ترجمه شده و در 1371 توسط طرح نو منتشر شده است. دو مقاله ی آخر که توسط "حامد الگار" نوشته شده، از بخش های جالت این ترجمه ی فارسی اند.