Drawing from a rich array of visual and literary material from nineteenth-century Iran, this groundbreaking book rereads and rewrites the history of Iranian modernity through the lens of gender and sexuality. Peeling away notions of a rigid pre-modern Islamic gender system, Afsaneh Najmabadi provides a compelling demonstration of the centrality of gender and sexuality to the shaping of modern culture and politics in Iran and of how changes in ideas about gender and sexuality affected conceptions of beauty, love, homeland, marriage, education, and citizenship. She concludes with a provocative discussion of Iranian feminism and its role in that country's current culture wars. In addition to providing an important new perspective on Iranian history, Najmabadi skillfully demonstrates how using gender as an analytic category can provide insight into structures of hierarchy and power and thus into the organization of politics and social life.
Afsāneh Najmābādi (Persian: افسانه نجم آبادی) (born 1946) is an Iranian-American historian and gender theorist. She is professor of History and of Studies of Women, Gender, and Sexuality at Harvard University. At present she chairs the Committee on Degrees in Studies of Women, Gender, and Sexuality. She is further Associate Editor of Encyclopaedia of Women and Islamic Cultures, in six volumes.
Afsaneh Najmabadi moved as student from University of Tehran to Radcliffe College in 1966. She obtained her BA in physics in 1968 from Radcliffe College, Harvard University, and her MA in physics in 1970 from Harvard University. Following this, she pursued social studies, combining academic interests with engagement in social activism, first in the United States of America and later in Iran. She obtained her PhD in sociology in 1984 from University of Manchester, United Kingdom.
Professor Najmabadi has been Nemazee Fellow at the Center for Middle Eastern Studies, Harvard University (1984–1985), Fellow at Pembroke Center for Teaching and Research on Women, Brown University (1988–1989), at Harvard Divinity School (Women's Studies in Religion Program) (1988–1989), at Institute for Advanced Study, Princeton University (1994–1995), and at the Radcliffe Institute for Advanced Study, Harvard University (2000–2001). After nine years of teaching and research at the Department of Women's Studies of Barnard College, in July 2001 she joined Harvard University as Professor of History and of Women's Studies. Under her tenure as chair, the Committee on Degrees in Women's Studies changed its name to the Committee on Degrees in Studies of Women, Gender, and Sexuality.
Professor Najmabadi's most recent researches have been concerned with the study of the ways in which concepts and practices of sex and sexuality have transformed in Iran, from the late-nineteenth-century to the present-day Iran.
With the continued demonization of Islam and the Middle East as “homophobic” and “backwards,” it’s important to remember how imperialism imposed heteronormativity on many non-Western cultures. Historic legacies of beauty, gender & queer sexuality were erased in order to be validated as “civilized” by Western modern aesthetic regimes.
In her fiercely detailed work, Najmabadi examines the archive of early Qajar Iran (1785-1925) showing how beauty was largely undifferentiated by gender, and that desirable “men” and “women” were depicted with similar facial & bodily features. In fact, “women” with mustaches were largely celebrated as extremely beautiful!
By and large, pre-modern Islamic literature largely considered gender insignificant to love. Ghazal – a form of Persian poetics – was a prolific space for the articulation of “male homoeroticism.” Sexual practices were not conceived of as fixed into an orientation nor identity so people engaged in a wide variety of sex acts. When Europeans began to travel & write about Iran they dismissed Iran as backwards for what they labeled as degenerate same-sex practices.
In response to this systematic shaming, a process of heterosexualization of Iranian society began to occur that enacted gender as binary. Central to this was the feminization of beauty. Previously ungendered symbols such as angels became depicted as feminine. Iranian men were pressured to differentiate the boundaries of “homosociality” from “homosexuality,” so women became the only socially acceptable object of desire for men. Under this new Western gender binary imagination of gender, “same-sex” desire became feminized and irreconcilable with modern masculinity. As Najmabadi writes, “the male beloved [once adored], now feminized, became subject to ridicule” (60).
This long legacy of queer expression was suppressed and often destroyed, disappearing long-standing traditions of gender non-conformity from the cultural imagination. This project is not meant to romanticize a pre-modern past, rather it is meant to elaborate the mechanics through which colonial gender binarism came to structure beauty & love, dispossessing a vibrant history of queer expression.
I certainly think that this book is invaluable and really has not been taken seriously enough, but one concern I had (which is a concern I have with a lot of feminist writing on these topics) is the troubling of gender all the while the stabilizing of sex. Najmbadi still unquestioningly defaults into the language of "male" and "female," and "same-sex," without recognizing how sex, too, is an imperial construction. The reason I write this review with so many identities in "quotes," is because so much gets lost in translation when we try to fit these non-Western historic ways of being into contemporary Western grammar of gender and sexuality.
افسانه نجمآبادی از میل مرد ایرانی در قدیمالایام به پسران نوجوان میگوید. تمایلی به نوخطها، و نه پدوفیلیک، و نیز صرفا تا قبل از بلوغ کامل، یعنی رویش ریش و سیبیبل. (هرچند بنظر میرسد از آنجا که این ارزیابیها از نقاشیهایی صورت گرفته که عموما از درباریان کشیده شدهاند - و نیز داشتن یک منشی یا دستیار مرد نوجوان در نقش ابژهی میل جنسی، وجود این میل صرفا در مردانی با طبقهی اجتماعی و مالی خاصی بررسی شده است.) اما در قرن نوزدهم و شاید تحتتاثیر فضای همجنسهراسی اروپا، «اصلاح» تمایلات ایرانیان آغاز شد و نمودش را در نقاشیها میتوان ردیابی کرد. اگر پیشتر زیبایی در سیمای مرد نوجوان و عشاق مرد-مرد به تصویر کشیده میشد، با این تغییر فرهنگی، نقاشیها به عشقهای زن-مرد پرداختند و نیز زیبایی کاملا به بدن زن محدود شد (با تاکید بر عریانی پستانها، که برآمده از زیباییشناسی جنسی اروپایی بود). اما این تغییر در سبک نقاشی، حاوی تغییر زاویهی نگاه ابژههای نقاشی هم بود. نگاه سرافکندهی مردِ جذاب، تبدیل میشود به نگاه خیرهی اجزای نقاشی به مخاطب. به زعم نجمآبادی، همجنسخواهی از صفحهی نقاشی محو شد، اما با ترفند نگاه مستقیم به بیرون، مردان میتوانستند با افراد درون نقاشی همذاتپنداری کنند و تحسین و زیبایی را همچنان همجنسخواهانه، در رخِ مردِ نقاشی ببینند. همچنان که در نقاشی یوسف و زلیخا، مخاطب میتواند در طلب زنان نقاشی (یوسف) شریک باشد. نجمآبادی تغییر تاکید نقاشیها و داستانهای شیخ صنعان را بررسی میکند. تا قبل از مدرن شدن، صحنهی «نگاه شیخ صنعان به دختر ترسا» بیشتر بازنمایی میشد، اما در دورهی قاجار، صحنهی شرابخوردن شیخ از دست دختر به صورت جدای از داستان، به نمایش درمیآمد؛ به عنوان جلوهای از تجربهی بهشت، که سیاحان ایرانی در اروپا با نظاره کردنِ حوریان و غلمان، گویی به آن دست یافته بودند. از دیگر اشارههای نجمآبادی به این تحولِ قرن نوزدهمی در تمایلات جنسی، ایجاد تفاوت بین همجنسخواهی اجتماعی و خصوصی است. یعنی مردان میتوانند مورد انگِ اروپاییِ همجنسگرایی قرار نگیرند، با این توجیه که دستدادن و روبوسی با مردان دیگر در فضای عمومی، صرفا نشانهی روابط اجتماعی آنها است. «پیشتر مردانگی و زنانگی در حوزههایی چون قرارداد جنسی ازدواج و سلسلهمراتب قدرت خانواده کاربردی داشتند، ولی در حوزه عشق و میل این کاربرد را نداشتند. در حقیقت، در وهله نخست عشق و ازدواج، اشتراکی با هم نداشتند. دگرجنسخواهانه کردن عشق و ورود آن به حوزه ازدواج...، نهتنها ازدواج را از یک قرارداد جنسی با کارکرد تولیدمثل به پیمانی عاشقانه تغییر داد، بلکه همچنین عشق را از پایه دگرگون ساخت.» با مدرنیسم ایرانی، دیگر مردان زیبا شبیه به زنان بودند، و نه مثل گذشته که زنان زیبا شبیه به مردان زیبا خوانده میشدند. دیگر امرد جوان نماد همجنسخواهی شد و همجنسخواهی معادل زنصفتی، خفت، و انفعال زنانه.
پینوشت: آخر نشر تیسا یک کتاب را مثل آدم چاپ نکرد! یک-چهارمِ یک کتاب مهم را ترجمه کردهاید که چه بشود؟ اگر حال ندارید ول کنید کل پروژه را آقا. و اینکه من همینطور سردستی که داشتم متن اصلی رو تورق میکردم، فقط یک نقاشی حذف شده بود از همان دو فصل کذایی. صفحهی 40؛ زنِ پستان-عریان با سیبی در دست.
ایدهی کتاب بسیار جالب بود و نحوهی پژوهش و میزان استفاده از منابع و تعداد ارجاعات حاکی از یک پژوهش درست حسابی و سنگین و تحسینبرانگیز. این از این. اما انتقاد من به ناشر ایرانی و مترجمینه (که با اینکه کار ترجمه خوب بوده) چرا کتاب رو در دو جلد منتشر کردن (که دومی هنوز به بازار نیومده) و حدود ۶۰-۷۰ صفحه از کتاب رو به پینوشتها و فهرست منابع اختصاص دادن که برای یه خوانندهی معمولی کاملاً غیرضروریه. ای کاش اینها رو در یک نسخهی پیدیاف همراه کتاب منتشر میکردن تا پژوهشگران ازش استفاده کنن و در مقابل کتاب رو دیک جلد منتشر میکردن.
کتاب رو افسانه نجم ابادی استاد تاریخ و مطالعات جنسیت دانشگاه هاروارد نوشته و درمورد تغییر و تحولهای جنسیت و تمایلات جنسی همزمان با اغاز مدرنیته در ایران است. امیدوارم که فصلهای بعدی کتاب هم ترجمه و چاپ بشه...
اگرچه دید کتاب فارس محور و مرکزگراست اما درباره تغییر رفتار و سلیقه جنسی-جنسیتی مردم ایران اطلاعات جالبی بهم داد. ممنون خانم نجم آبادی بی صبرانه منتظرم بقیه کتاب چاپ بشه.
در دوفصل اول کتاب ( که به صورت یک کتاب ترجمه شده) نویسنده میخواهد این ادعا را ثابت کند که مفاهیم زنانگی و مردانگی و هنجارشدن دگرجنس خواهی در اواخر دوران قاجار و در اثر حشر و نشر ایران با اروپای مدرن اتفاق افتاد. قبل از این دوره " میل به همجنس به سان چیزی مشتق شده و فرعی از میل به ناهمجنس " در نظر گرفته نمیشد. استفاده کتاب از نقاشیهای این دوره برای اثبات ادعایش جالب توجه بود. کتاب فقط به روابط میان مردها می پرداخت. چند اشاره به خواهرخواندگی شد بدون هیچ توضیحی درباره ی روابط همجنس خواهی بین زنان. گاهی کتاب به پرسشهایی که خود مطرح میکرد پاسخ نمی داد.
نکتهی عجیب در ترجمه، انتشار دو فصل کتاب به عنوان جلد اول است در حالی که کتاب اصلی یک جلدی است. نمی دانم علت اصلی این کار چیست. مترجمان در پیشگفتار نوشته اند به دلیل " افزایش دقت در ترجمه". به نظرم خیلی غیرحرفه ای بود حتی با اجازهی نویسنده.
خیلی کنایه امیزه که جنسیت، میل و عشق در یک جامعه اسلامی هم تا این اندازه تحت تاثیر فرهنگ مسیحی غرب قرار بگیره. وقتی خود اروپا از اون تعریف ها و دسته بندی ها داره گذر میکنه اما برای ما توی تار و پود دین فرو رفته و تبدیل شده به امری پرسش نشدنی.
بعد از خواندن «حکایت دختران قوچان» از نجمآبادی تصمیم گرفتم هر کتاب و مقالهای از او پیدا میکنم بخرم و بخوانم. این کتاب را هم چشمبسته و فقط به واسطهی دیدن اسم او روی جلد خریدم و الحق که تصمیم پیشین را دو چندان قوی کرد؛ باید همهی نوشتههای او را بخوانم. کتابِ حاضر تحلیلی تاریخی و اجتماعی از سیر تغییرات تمایلات جنسی ایرانیان در پیش و پس از شروع دوران قاجار است. در این بررسی نجمآبادی به تحلیل متون ادبی، سفرنامهها و دستنوشتههای باقی مانده از آن دوران بسنده نمیکند، بلکه ��ه بررسی دقیق سایر آثار هنری، مانند تابلوهای نقاشی و طرحهای روی ظروف نیز میپردازد. از نظر نجمآبادی نسبت دادن همجنسگرایی به غرب ترفند اسلامگرایان است برای مبری کردن اسلام از بار ایندست "ناهنجاریها". این در حالیست که از جمله مهمترین عوامل رواج همجنسخواهی در ایران جداسازی و کنترل شدید زنان در جامعه، در نتیجهی سختگیریهای مذهبی بوده است. دیدگاه نجمآبادی دستِاول، قابلتأمل و منطقی است و جای منتقدانی مثل او به شدت در میان فارسیزبانان خالی. پیشنهاد میکنم اگر در خواندن کتاب شک دارید، به آن غلبه کنید و حتما کتاب را مطالعه کنید.
کتاب جالبی بود، هرچند فقط دو فصلش در این جلد هست و با خوندن سرفصلهای که (نمیدونم به چه دلیلی) چاپ نشده، آدم دلش میسوزه که ازشون محروم شده. کتاب درباره ی سلیقه ی جنسی ایرانیان در پیشامدرنیسم و تاثیر مدرنیسم در تغییرات اون صحبت میکنه، همزمان با متن که میخونید توضیحات آخر هر فصل رو هم دنبال کنید.
فقط برام سواله آیا چاپ کتابنامه ی 30 صفحه ای!!!!! در پایان کتابی که فقط دوفصلش چاپ شده لازم بود؟ من تخصصی در این مورد ندارم، اگر دوستان نظری دارن دوست دارم بدونم.
نمره ی چهار برای همین دو فصل، امیدوارم بتونم بقیه رو گیر بیارم و کامل تر بتونم نظر بدم.
این ریویوی کتاب نیست. استفاده از گودریدز بهمثابهی وبلاگ شخصی. :))
در این سالها انقد از نجمآبادی یاد گرفتهم که رسماً بهش احساس دین میکنم. بهجرئت میتونم بگم یکی از تأثیرگذارترین زنان در زندگیم بوده. قسمت اول این کتاب رو همون موقعی که ترجمه شد خوندم (خیلیها به اشتباه فکر میکنن اون نسخهی کامله) و خوندن کل زبان اصلیش به تعویق افتاد. و چه خوب که به تعویق افتاد، چون خوندنش با آیلا لطف دیگهای داشت. یکدنیا ممنونم از رومینا که وقتی از تورنتو میاومد، نسخهی فیزیکی زبان اصلی این کتاب رو برام آورد و بهم هدیه داد. یکی از بهترین و ارزشمندترین هدیههاییه که تو زندگی گرفتهم. وقتی گفت کتاب رو دیده تو یه کتابفروشی و یاد من افتاده، ذوقزده شدم. واسهم مایهی افتخار و مسرت بیحده که اینطور بمونم تو ذهن آدمها. و وقتی یادداشتش رو خوندم از ذوق و خوشحالی داشت گریهم میگرفت. نوشته بود «به کوثر عزیزم که قویست و زیبا و تجسم زنزندگیآزادی». محبتت رو تا عمر دارم فراموش نمیکنم، رومینا. کاش همیشه اونطوری باشم که تو با لطف توصیف کردی، عزیزم.
کتاب افسانه نجمابادی روایتی است از تغییرات امر جنسی در ایران در فرآیند مدرنیته بر اساس متون نوشتاری و تصویری بر جای مانده و نشان میدهد که نگاه ایرانیان به نقشها و کردار جنسی از اوایل دوره قاجار تا پایان آن چه تغییراتی را از سر گذرانده است. به عنوان یک دانشجوی معماری پس از خواندن کتاب به این فکر کردم که چقدر جای چنین پژوهشهای قرص و محکمی در مورد مدرنیته خالی است. حجم و ابعاد تغییراتی که نجمآبادی در این کتاب به ما نشان میدهد اعجاب آور است و وقتی مي بینم چطور سنتی که تا این حد بر آن تکیه میکنیم و آن را ثمرهی هزاران سال زندگی در این کشور میدانیم میتواند در مدتی کوتاه تا این حد تغییر کند، ترسناک هم میشود.
لُــب کلامِ این کتابِ کم حجم ( که بخش عمده ی آن را منابع و مراجعش تشکیل داده و ترجمه ی تنها دو فصل از ۸فصلِ کتاب اصلی است ) اثبات این مطلب است کـــــه تمام اجـــدادِ مذکـــر و مؤنثــــمان ، جملگی کأنّ قـــوم لــــوط ... البته تا اوایل قرن نوزدهم ؛ پس از آن در دوران قاجار ، با گسترش حشر و نشر با اروپـــــــــا و پی بردن به شناعت افعال و زنندگیِ امیالشان دست به تغییراتی اساسی زده ، به تدریــــــج هنجارسازیِ دگرجنس خواهی رقم خورد آن هم در ظاهـــر ، و در باطـــن همان ماندنــــد که بودنـــد !
دو ستاره رو هم فقــــط به خاطر کامل نبودن کتاب کم کردم👎
کتاب میگه قبل قاجار همجنسدوستی و روابط مردان با پسرانی که هنوز ریش درنیاورده بودن چیز خاص و نادری نبوده و اگر در روایتها و گزارشها هم اشارهای است، اشاره به افراط یا رویداد خاصه و نه خود ماجرای سکس با همجنس و یا سکس مردان با پسرانی که هنوز ریششون درنیومده.
پنج ستاره دادم، چون کتاب ایدهها و بحثهایی رو مطرح میکنه که جدید هستند و واقعا تونسته نگاه نوی منحصربهفردی به جریانات و اتفاقات مربوط به جنسیت در تاریخ ایران (قبل و حین قاجار) داشته باشه. هوشمندی، دقت نظر و نگاه نو رو میشه در متن کتاب دید. مخصوصا یک بخشی از کتاب که میگه:
«قصد من آن نیست که دوره پیشامدرن را به سان عصری طلایی بری همجنسدوستی مساوات طلبانه نشان دهم. بلکه، از نظر من، مفاهیم مردانگی و زنانگی، تنها زمانی به ساختاری برای مفاهیم زیبایی، میل و عشق تبدیل شدند که تمایز جنسیتی وارد این دستهبندیها شد. پیشتر مردانگی و زنانگی در حوزههایی چون قرارداد جنسی ازدواج و سلسلهمراتب قدرت خانواده کاربردی داشتند، ولی حوزه عشق و میل این کاربرد را نداشتند» (ص۱۰۴)
خود نویسنده یه جایی میگه بعد این که کتاب رو نوشتم، دیدم یه جای کار میلنگه. بیشتر دقت کردم و ایدهای به ذهنم رسید که باعث شد کتاب رو کلا از اول یه بررسی دوباره بکنم! و خب این جرات و زحمت رو کمتر کسی داره. مخصوصا با این همه اشارات و ارجاعات به منابع مختلف.
دم مترجمین هم گرم که با نویسنده هماهنگ شدن و منابع فارسی رو دوباره بررسی کردند تا ترجمهی روانی رو ارائه بدن.
شگفتانگیز و نفسگیر بود کتاب و حیف و صد حیف که فقط دو فصل از نسخهی انگلیسی رو اجازه ترجمه پیدا کردن. نجمآبادی از تقابل شرق و غرب و چرخش مفهوم سکسوالیته تو ایران قرن نوزدهم حرف میزنه. اینکه همجنسدوستی که مذموم اروپاییها بوده چطور به خفا برده میشه و مهمتر از همه به بستر نقاشیها راه پیدا میکنه. تصویرها و تابلوهای زوجهای عاشق هتروسکشوال در نظر اروپایی تنها زوجی عاشقن که هم رو در آغوش کشیدن ولی به درک نجمآبادی، مجلهی خانگی بزرگسال اون دورهان، تصویر میل همجنس خواه و دگرجنسخواه مرد بالغ، مردی نابالغ که با شرم به بیننده نگاه میکنه و بیش از اینکه سوژهی میل باشه ابژهست و زنی که بازهم نگاهش به مرد مخاطبه. انگار که نقاشیها پاسخی بودن به میلی که حالا به واسطهی تقابل با اروپاییها باید سرکوب میشده، میل مرد بالغ به مرد جوان و زن. مدرنیته، معشوق مذکر رو در پستوی پیشاندرنیته پنهان کرد و تمایلات همجنسخواهانه مردان رو از امری طبیعی به غیرطبیعی و ناپسند بدل کرد. مرد به مثابه معشوق در دورهی مدرن نتیجهی انزوای زنان و تفکیک جنسیتی بودن فضا تلقی میشد و نامتعارف قلمداد میشد، رابطه با مرد جوان بچهبازی قلمداد شد و کودک همسری دختر جوان در همان سن، رایج و حتی اخلاقی بود. بیش از همهی اینها البته دقت و اصرار نجمآبادی به اینکه باید مراقبت باشیم از رویکرد علت-معلولی به تاریخ اجتناب کنیم شگفتزدهم کرد. علاوه بر اطلاعات عمومی درس روشتحقیقی و اخلاق تاریخنگرایم از این زن برای خودم برداشتم. درود به شرفت.
کتاب، موضوع جالب و تاملبرانگیزی داشت. بهنوعی اثبات اینکه همنجسخواهی و تمایل به همجنس، حداقل در کشور و فرهنگ ما، امر جدید و شگفتآوری نیست که ارمغان دنیای غرب باشد. پژوهش تاریخی و ریزبینانه، اما تا حدودی ناقص و گذرا، در ادبیات و هنر بهجا مانده از قرن ۱۸ و نوزده،ثابت کرد که همجنسخواهی قبل از غرب نخست در جامعه ما پایهریزی شده بوده و حتی مورد تقبیح و تمسخر غربی ها هم قرار گرفته بوده. موضوع و پژوهش جالبی بود، هرچند که بهعلت نبود بخش دوم کتاب نیمهکاره و بدون نتیجهگیری خاصی رها شده، اما جزو نادر پرداخت های حوزه جنسیتی در جامعه ما بود که همین موضوع بهتنهایی دلیل کافی برای مطالعهاش هست.
Relying primarily on textual references & visual representations, mainly-art and poetry, Afsaneh Najmabadi convincingly argues, how interaction with Europe changed the sexual landscape of Iran during the nineteenth-century, transforming the normalcy of homoerotic desires and practices into an abominable act and a national shame, ultimately culminating into heteronormalization. And, how the Iranian modernists came to accept the standards of European modernity and civilization. Najmabadi also presents the role which symbols of gender, sexuality, love, affection, the beloved and the presence of grammatical gender in the Iranian language play in Iranian nationalism. Applying an innovative technique and approach, Najmabadi provides us with the history of nineteenth-century Qajar Iran through the lenses of gender and sexuality. A wonderful read!
بر خلاف نام و مقدمه ش که خیلی جذاب بود خودش چنگی به دل نمی زد. آره... حرف های مستندی در مورد بچه باز بودن پدران ما داشت ولی در کل ناقص بود. کتاب فقط 2 فصل از 8 فصل کتاب اصلی بود. تعداد زیادی از صفحات شامل منابع کتاب اصلی بود. وقتی تو فقط 2 فصلش را ترجمه کرده ای چه معنا دارد که همه ی منابع را بیاوری و الکی کتاب را گران و حجیم کنی؟ شاید اگر هر 8 فصل در یک کتاب ترجمه می شد جذاب می بود خواندنش. یک کتاب نصفه نیمه ی آب بندی شده بود.پولم بابت خریدش حرام شد.
گیج شدم و به شرح و تفصیل بیشتری نیاز داشتم، فقط باورم در رابطه با اثرِ سکشوالیزه و فتیشه کردنِ موارد مختلف، در سالیان گذشته و حال حاضر، بر خلوص اورینتیشن جنسی و میل، تقویت شد.
این کتاب ترجمه، فقط ۲بخش اول از کتاب اصلی رو شامل میشه، کتاب دوم که شامل تمامی فصلهای باقی مانده است، در دست ادیت و چاپ میباشد.
خوانش های خانم نجم آبادی هم در این کتاب و هم در کتاب "چرا محو شداز یاد تو نامم " از تاریخ و تصاویر و داستانها واقعا جذاب هستند و دیدگاه متفاوتی ارائه میکنند. بسیارمشتاق خواندن ادامه ی این کتاب در جلد دوم هستم.
As an Iranian I found this book really useful. First and most, this book gave me an general idea about the development of sexuality in my culture and how much it was different. to be honest I had no idea about most of the aspects that Najmabadi mentioned in her book. The book slides very smoothly from discussing sexuality to gender studies of Iranian culture and by the last chapters you know the general idea and of course can deduce what the author is going to mention. This is so amazing as the reading become much more enjoyable. The last chapter are dedicated to gender studies and by reading them I got a better understanding of when women of my country started their fight for equality and what steps they took, the fight that is still on-going.
کتابی کمحجم اما آموزنده. این کلمه آموزنده میتونه کلیشهای باشه ولی معادل یا توصیف بهتری به ذهنم نرسید! با وجودی که کتاب حاوی نکتههای فراوانی برای یاد گرفتنه و مفاهیم تازهای پیشروی خواننده قرار میده، مطالعهاش به چند دلیل برای من دشوار بود یک اینکه بخش اندکی از کتاب اصلی ترجمه و چاپ شده و بنابراین درک و دریافت خواننده از کلیت میتونه ناقص باشه. علاوه بر این، ترجمه کتاب و عدم وجود معادل فارسی برای اصطلاحات و مفاهیم که در مقدمه مترجمین هم بهش اشاره شده نیز خوندنش رو برای من سخت کرد.
کتاب فوقالعاده جذاب با موضوعی متفاوت بود. متن بسیار محققانه و با دقت نوشته شده بود. ترجمه هم کوششی مُجدانه در جهت وفاداری به متن و ترجمه درست به فارسی بود. این کتاب، کتابی است که بعد از خواندنش "جور دیگر"به دوران قاجار نگاه خواهید کرد، حتی اگر اصل مطلب را بدانید. رفرنسها متعدد و تلاش نجم آبادی برای خوانش متفاوت از تاریخ دوران قاجار باعث شده این کتاب حتی حرفهای پیشین را تازه بنمایاند.
من اين كتاب رو دوبار و پشت هم خوندم. از نظر علمي بسيار غني و با تلاش فراوان نوشته شده. فكر ميكنم تقريبا يك سوم كتاب منابع و كتابنامه ها هست كه در طول متن كتاب به اونها ارجاع داده شده. و از اونجايي كه اين كتاب نوشته خانم دكتر نجم آبادي يكي از اساتيد خوب و به نام اين حوزه در دانشگاه هاروارد هست، ميشه تا حدودي به توانمندي نويسنده اعتماد كرد. كتاب ترجمه شده در دو فصل اول به معرفي و بازنمايي وجوه جنسيتي از قرن هفدهم تا قرن نوزدهم مي پردازد. تغييرات وجوه جنسيتي، تعاريف مختلف از عشق، هم جنس خواهي و دگرجنس خواهي، رشد ارتباط با اروپا و تاثير آن در نگاه جنسيتي جامعه از جمله مواردي هست كه در اين دو فصل بهش پرداخته شده است. اين كتاب رو به نظرم بايد حتما با ترسيم فضاي حاكم موضوع بخونيد. يعني كتابتو اين دو فصل يك سير زماني داره كه بايد حتما اون رو در نظر داشته باشين. در كل كتاب خيلي خوبي بود. براي من كه تو اين حوزه مطالعه اي نداشتم آموزنده و جذاب بود. اميدوارم ترجمه جلد دوم هم به زودي منتشر بشه چون متن اصلي انگليسي خيلي تخصصي نوشته شده و خواندن اون كمي زمان بر هست.
این اولین کتابی بود که من از افسانه نجم آبادی خوندم، به نظر میاد پژوهشگر باسواد و برجسته ایه و میشه ازش یاد گرفت، و بایستی پیگیر کارهای دیگه ش هم بود. در مورد این کتاب دوس داشتم از تاثیر ظهور و افول صوفی گری در تغییر نگرش جنسیتی ایران هم صحبت کنه، چون مدرنیته شدن مقوله ی جنسیت رو فقط تحت تاثیر روابط با اروپاییان بررسی کرده بود و چیزی از تحولات درونی نگفته بود، با اینکه منکرش هم نبود.
در مورد ترجمه با توجه به پژوهشی بودن و داشتن واژگان تخصصی، گله ی زیادی ندارم و با اینکه میتونست بهتر باشه ولی خوب و قابل فهم بود، غرِ به حقِ اینکه ناشر کتاب رو دو جلده کرده رو هم باقی دوستان زده بودن، پس من دیگه نمیزنم.
و اینکه من قبل خوندن فک میکردم این کتاب در مورد تحولات جنسیتی زنان هست که خب اشتباه شخصی بود و بعدا که جلد کتاب رو با دقت خوندم دیدم چیزی وجود نداره که بشه ازش چنین استنباطی کرد :) البته در مورد زنان هم در سایه ی مردان اطلاعات مفیدی میده که خب این در سایه بودگی هم تقصیر مولف نیست و همونطور که خودش هم میگه به این دلیله که منابع باقی مونده ی موجود، متاسفانه دقیقا به همین شکله.
"زنان سیبیلو و مردان بیریش" کتابیست دربارهی مفاهیمی چون زیبایی، عشق و سکسوالیته و بررسی تاریخی تغییرات این مفاهیم در ایران. افسانه نجمآبادی در این کتاب به متون و آثار هنری و به خصوص سفرنامههای ایرانیانی که به اروپا سفر کردهاند، یا برعکس، غربیانی که از ایران بازدید کردهاند استناد کرده، و معتقد است مواجههی ایرانیان با تلقی غربیان از زیبایی و سکسوالیته آن را برایشان دچار تغییرات بنیادین کرده است، چنان که تا اواخر قرن نوزدهم اغلب نقاشیها و اشعار عاشقانه برای ستایش ابژهی میل مذکر (امرد) خلق میشده، اما پس از آن این وضعیت دگرگون شده است. کتاب هشت فصل دارد، اما تنها دو فصلش در این جلد به چاپ رسیده و ظاهرا باقی فصول در انتظار مجوز است. کتاب جالب و کوتاهیست. اگر به مطالعات جنسیت علاقه دارید پیشنهاد میکنم بخوانید.