Mohadese’s
Comments
(group member since Dec 30, 2014)
Mohadese’s
comments
from the Nodet group.
Showing 1-20 of 54
می‌خوام همه‌تون رو به یه چالش کتابخوانی دعوت کنم ^^قراره به مدت یک ماه (درستش یک هفته است :| ) دور هم کتاب بخونیم!
داستان ازین قراره که من یه سری آیتم در نظر میگیرم و شما برای هر بخش باید یک کتاب بخونید،
و به تدریج هر کتاب که خوندید، اسمش رو وارد لیست می‌کنید!
هدف از این چالش کتاب‌خوندنه پس تنبلی نکنید و به ما بپیوندید ;;)
۱.خوندن یک کتابی که سال‌ها پیش خوندید
۲.خوندن یک کتاب کودک
۳.خوندن یه کتابی که نتونستید تمومش کنید
۴.مطالعه یه کتاب به یه زبون دیگه!
۵.مطالعه یه کتاب شعر
خب بجنید دست به کار شید ^^
سلام به همه! کم کم داریم به نمایشگاه کتاب نزدیک میشیم لطفا کتابای خوبی که می شناسید رو به همراه موضوع کتاب و انتشاراتش معرفی کنیدپ.ن: لیست کتابایی که می خواهید بخرید رو با ما به اشتراک بذارید
منگر که شه و میریبنگر که همی میری
من بی می ناب زیستن نتوانمبی باده کشید بارتن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
من زنده ام معصومه آباد
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوشوز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش
کلمه اول: دوش!
درود!مشاعره موضوعی این جوریه ک هر هفته یکی ی کلمه پیشنهاد میده و بقیه بیتی رو باید بنویسند ک اون کلمه توش باشه !
جالب ب نظر میرسی ن؟
پس منتظرتونیم!
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکردجز غم که هزار آفرین بر غم باد
کم گوی و گزیده گوی چون درتا ز اندک تو جهان شود پر
درود!تو این تاپیک جمله های قشنگ کتابا رو بنویسید، باشد ک سایرین ب خوندن اون کتاب علاقه مند شوند!
راستی ی تاپیک پیشنهاد کتاب هم داریم حتما بهش سر بزنید!
موفق باشید چون لایقشید!
ز شراب وصل جانان سر من خمار داردسر خود گرفته دل هم سر آن ديار دارد
دوش دیدم ک ملائک در میخانه زدندگل آدم بسرشتند و ب پیمانه زدند
تکراری نیس؟؟؟
روزگاریست که سودای بتان دین منستغم این کار نشاط دل غمگین منست
تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته استعالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
کتاب شیاطین و فرشتگان دن براونعالیه فقط همینو دارم بگم!
خب ب دلیل عدم استقبال دوستان از رمان های ایرانی رمان خارجی هم می خونیم! :دی در ضمن این گروه برای همه سمپادیاس ن فقط سمپادیایی ها!
بلی هر جا که باشد صاحب هوشعروس دولتش آید در اغوش
دوستی با ناتوانان مایه روشندلی استمموم چون با رشته سازد شمع محفل می شود
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن استای ب فدای چشم تو این چ نگاه کردن است؟
