غزل معاصر discussion
زندگی
date
newest »


خنیاگرغمگینی ست
که آوازش راازدست داده است.
ای کاش عشق را
زبان سخن بود.
هزارکاکلی شاد
درچشمان توست
هزارقناری خاموش
درگلوی من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود
آن که می گویددوستت دارم
دل اندوهگین شبی ست
که مهتاب رامی جوید
ای کاش عشق را
زبان سخن بود
هزارآفتاب خندان درخرام توست
هزارستاره گریان
درتمنای من.
عشق را
ای کاش زبان سخن بود.
**** احمدشاملو******
دلتنگ از این بیداد