Erfan and Tasavof discussion

19 views
دیوان شمس

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es شب و روز دویدم زشب و روز بریدم وزین چرخ بپرسید که چون تیر بجستم

من از غصّه چه ترسم چو با مرگ حریفم ز سرهنگ چه ترسم چو از میر بجستم

به اندیشه فرو برد مرا عقل چهل سال به شصت دوشدم صید و ز تدبیر بجستم

ز تقدیر همه خلق کر و کور شدستند ز کر و فرّ تقدیر و ز تقدیر بجستم

برون پوست درون دانه بود میوه گرفتار از آن پوست وز آن دانه چو انجیر بجستم

ز تاخیر بود آفت و تعجیل ز شیطان ز تعجیل دلم رست و ز تاخیر بجستم

یی نان بدویدم یکی چند به تزویر خدا داد غذایی که ز تزویر بجستم

ز خون بود غذا اول و آخر شد خون شیر چو دندان خرد رست، از آن شیر بجستم

خمش باش خمش باش به تفضیل مگو بیش ز تفسیر بگویم ز تَفِ سیر بجستم



back to top