غزل معاصر discussion
غزل پست مدرن
date
newest »

message 1:
by
Reyhaneh
(last edited Mar 16, 2008 01:53AM)
(new)
Mar 15, 2008 01:39PM

reply
|
flag

*
يك شاخه گل در شيشه ي خالي ِ نوشابه
يك عكس از ده سالگي ِ بچه موشي كه
|دارم پنير دزدي| ام را زير تاريكِ
يخچال خاموش تو ... قايم كرده جيغش را !
جا كرد لاي دست هايي سرد جيغش را
كه در تشنج هاي اين تب عاشقم باشي !
اصلا فقط يك روز و يك شب عاشقم باشي !
دزديمت از خواب و بيداري دخترها
و زندگي كردم كنار خاطراتت با ...
و زندگي كه احتمال بي تو مردن بود
مثل كبودي هاي روي گردنت "من " بود
|اين آدم بي كلّه كه از ماه افتاده
|با كفش هاي خنده دارش را افتاده
در قصه هاي مرده ي جن و پري هايم
زل مي زند به گريه ي نامادري هايم
زير پتوي خيس و سنگيني كه بيدارم !
احمق !نمي خواهي بفهمي دوستت دارم ؟!
آتش مي اندازي به روياهاي آدم كه
|يك روز از من مي روي ،خب به جهنم كه
افتادم از چشم خدايت به زمين / لرزه !
از خواب هاي مرد من گمشو زن هرزه !!
اين عشق دارد ذرّه ذرّه ذرّه جانم را ...
اين عشق دارد خرده هاي استخوانم را...
بس كن !
براي گفتن اين حرف ها ديرم !
بس كن عزيزم !دارم از سر درد مي ميرم
از بيت چندم در بياور زيرپوشت را
بيرون كن از كابوس امشب بچه موشت را
اين شعر را راحت بكن از حرف سختي كه ...
[ دارد مي افتد آخرين برگ درختي كه ... ]
*
و عشق ... كه معتاد ِ هر شب قرص خوردن بود
و زندگي ... كه سنگ قبر كوچك من بود
و هي صدايي كه بلندت كرده از ...
خوبي !؟-
هذيان غمگيني كه به چي مشت مي كوبي ؟؟؟
جيغ زني كه سعي / كرده انتخابش را
مثل سوالي كه نمي خواهد جوابش را
جيغ زني كه هر شب از خواب تو پا مي شد
به زندگي من گره مي زد طنابش را
جيغ زني كه مثل يك كابوس تكراري ...
و بچه اي كه خيس كرده رختخوابش را ...
"مونا زنده دل "
http://untold.persianblog.ir/
اينـجا منظور از غزل معاصر نه صرف غزل مدرن يا پست مدرن، بلكه هر غزلـي كه شاخصه هاي معاصري وزبان امروزي دارد
كه دلالت هاي معنايي اش به وضوح با غزلهاي گذشته متفاوت است
يا كشفي در عبارات ،استعاره ها، تشبيه هاصورت گرفته ويااينكه در مفهوم يا در نوع انتقال آن ابداعي بديع
كه دلالت هاي معنايي اش به وضوح با غزلهاي گذشته متفاوت است
يا كشفي در عبارات ،استعاره ها، تشبيه هاصورت گرفته ويااينكه در مفهوم يا در نوع انتقال آن ابداعي بديع

اين گروه را شما تشكيل داديد و تعيين خط مشي گروه هم طبيعتا با مادريتور آن است ،اما نمي فهمم چراكامنتي سراسري را در زير يك تاپيك خاص آورديد ؟! غزل معاصر ( با ويژگي هايي كه برايش بر شمرديد ) كلي است كه اين تاپيك ( غزل پست مدرن ) بخشي از آن به حساب مي آيد . اما بخشي كه مشخصا به اين نوع از غزل و داعيه دارانش مي پردازد ، شخصا كاربرد واژه ي پست مدرن را چندان صحيح نمي دانم اما جدالي هم سر لفظ نداريم
همان طور كه گفتيد غزل معاصر واژه اي عامتر از غزل پست مدرن است و هيچ كس ادعا ندارد كه لفظ "غزل معاصر" صرفا براي غزل پست مدرن است
اگر شعر معاصر بگوييد شايد اين اطلاق را بتوان پذيرفت اما پيش واژه غزل براي همان است كه ذكر شد
و همان طور كه جدال بر سر لفظ نيست و از طرفي تعريف مشخص توافقي در اين مورد وجود ندارد با منظور ذكر شده غزل هايي با زبان امروزي را اينجا مي آوريم و هيچ مانعي براي درج شعرهايي از آن دست كه آورديد وجود ندارد
مايه خرسندي است كه اينگونه به اين مسايل بها ميدهيد
اگر شعر معاصر بگوييد شايد اين اطلاق را بتوان پذيرفت اما پيش واژه غزل براي همان است كه ذكر شد
و همان طور كه جدال بر سر لفظ نيست و از طرفي تعريف مشخص توافقي در اين مورد وجود ندارد با منظور ذكر شده غزل هايي با زبان امروزي را اينجا مي آوريم و هيچ مانعي براي درج شعرهايي از آن دست كه آورديد وجود ندارد
مايه خرسندي است كه اينگونه به اين مسايل بها ميدهيد

...در بياباني
:!نه !نه ! ولش بكن اصلا
|به زير باراني
كه از تراكم دود و غبار تيره شده
|و تو شبيه خودت ، نه !شبيه انساني
موفق و متمدن ... و با كلاس
آرام
|پياده روي گلي را هي از خياباني
به جاي ديگر و ... بعدش كه خوب خسته شدي
به گوشه اي تك و تنها
نشسته
سيگاري چاق مي كني
و مي زني زير خنده
كه هيچ كس متوجه نشد نقابت را
!پشت و رو گذاشته اي
*
!نه !بگذريم ... ولم كن
| ترا به قرآني
كه در تمامي عمرت ... نه !دست هم نزدي
|بگو !من از چه بگويم ؟! از اينكه پاياني
كثيف و مسخره داري ؟ و اينكه خوشبختي
!!كنار روسپي و دزد و قاتل و جاني
چه لحظه هاي قشنگي ! و عشق خواهي كرد
...از اينكه پشت يكي را
؟... :
|نه !از هماناني
!كه عشق را به قشنگي پول مي فهمند
!!درون بستر شهوت كمي بخاراني
"و با كمال وقاحت بگو : " خدايي نيست
"... بگو : " عزيز دلم مي
ترانه مي خواني !؟
" من از ديار گل و بلبل و ... ":
[صداي ضبط ]
|كمش كن !اي تو !مزخرف !مگر نمي داني "-
...كه شعر مي
...خفه شو !اَه
"...كه شعر مي گويم
*
...و شعر تازه ام افتاده زير باراني
"مسعود اكبري راد "
*http://www.paskuche.blogfa.com/

دو بار مزمزه کن گونه هات سِر بشود
سرت که چرخ زد و گیج گیج گیج شدی
بخواب در بدنت عشق منتشر بشود
بخواب و خواب ببین مردهای عریان را
وَ صید زخمی کفتارهای رقصان را
بخواب در شکم مادرت دوباره بیا
برای دفعه ی آخر ببوس زهدان را
بخواب و خواب ببین تو پسر ! پسر شده ای
بگیر دست زنی را بیا خیابان را
بگو که عاشق چشمش شدی ، بگو و نترس
وَ کوچه کوچه بزن بوسه های پنهان را
!...همیشه خانه ی خالی که ممکن است تو را
کمی به فکر برو این مکان و امکان را
( دو راهی هوس و دین دو راهی لب و دل )
ببند پشت سرش دست گرم شیطان را
بخواب در بغلش مثل تکه ی چوبی
که خسته کرده خودش را و موج طوفان را
بلند شو شکمت را بگیر و داد بزن
بجیغ تا دلت از درد منفجر بشود .
"محمد ارثي زاد"
http://ersizad.blogfa.com/

بغضی شکسته شد که...تو را سيل میبرد
از خواب میپرم که به تو...نه نمیشود
-افتاده روی تخت کسی مثل من-جسد
تصوير عاشقانهی تو بهت آسمان
دريای چشمهای من و ماه٬جزر و مد
{من مرده میشوم که...{نفس میکشد هنوز
{اين لعنتی که...{قلب؟}...به من فکر...{میتپد
باغ پدربزرگ تو را قاب کرده بود
خنده٬ پرنده٬ سيب ٬غزل٬ ماه در سبد
در ناگهان ِ ثانيه از راه آمدی
پايان ِ لحظههای کدر، روزهای بد
دارم شبيه عکس خودم خاک میخورم
... اين دوروبر صدا به صدا ...نه نمی
تقدير من! ستاره ی من ! آسمان من!
خوابيدهای کجای دل خاک تاابد؟
دارم پرنده می شوم احساس میکنم
دارد هوا مساعد پرواز میشود
انگار پيشوپس شده جم جمله من....شما
...آهستهتر ...که زير... دلم... دست... پا... لگد
"رضا عابدينزاده"
http://ghazalbegoo.persianblog.ir