حکایتی در ما هست که برای گفتنش به اینجا آمده ایم آن وقت باران را بر ما نازل می کنند تا غروب های ما غم انگیز تر شود و باد را بر گندمزاران و کوه را سنگ به سنگ و بر لبان رودخانه ها هجاهایی از جهان هایی که پیش از این در آن زیسته ایم و از همه بدتر ماه را در آسمانی که این همه وسعت دارد تنها گذاشته اند که ما را به گریه بیندازند
با این همه این ها همه پیش زمینه ی آن حکایتی ست که باید به یاد بیاوریم اما نمی آوریم
که برای گفتنش به اینجا آمده ایم
آن وقت
باران را بر ما نازل می کنند
تا غروب های ما غم انگیز تر شود
و باد را بر گندمزاران
و کوه را سنگ به سنگ
و بر لبان رودخانه ها
هجاهایی از جهان هایی که پیش از این در آن زیسته ایم
و از همه بدتر
ماه را
در آسمانی که این همه وسعت دارد
تنها گذاشته اند که ما را به گریه بیندازند
با این همه
این ها همه
پیش زمینه ی آن حکایتی ست که باید به یاد بیاوریم
اما
نمی آوریم
حافظ موسوي