انجمن شعر discussion

14 views
شعر و شاعر > مستی / ناشناس

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Mr.MiGreN (last edited Oct 08, 2009 03:53PM) (new)

Mr.MiGreN Raha (MiGreN) مست بودن به خدا بهتر از این بود که هستم
به خدا عشق به تو کار بدی داده به دستم
من مگر عاشق چشمان قشنگ تو نبودم
مست آن گرمی لبهای دو رنگ تو نبودم
تو به جز سادگی و عاطفه و عشق چه دیدی
که غریبانه از این عاشق خود دست کشیدی
شب یلدای سکوتم شب پیوند تو بوده
غنچه ی صبح سپیده گل لبخند تو بوده
من اگر بی تو شکستم تو مرا خوب ببینم
و دو چشمم که شده بسته و مرطوب ببینم
تو اگر خواستنت میل و هوس بود چرا من؟
تو اگر مرغ دلت توی قفس بود چرا من؟
من اگر قفل قفسهات شکستم سر مستی
تو چرا بال زدی بر در بیگانه نشستی
به خدا پیش همه حرمت ما را تو شکستی
هر دری بود که میشد به تو برگشت تو بستی
تو که حوا نشدی خوب من آدم شده بودم
تو بهشتی شدی و من به جهنم شده بودم
سرخی سیب لبانت که به من رحم نبودش
توبه ی گرگ برای من دیوانه نمودش
مینویسم به تو حوا نشو آدم خبری نیست
آدمی بود که پر زد به جهنم خبری نیست


back to top