Dandelion - قاصدک discussion

39 views
عاشقانه منوتو > از عشق بگو

Comments Showing 1-22 of 22 (22 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Farhad Taheri (new)

Farhad Taheri (FarhadTaheri) همچنان در پس هر اندیشه
نهری از عشق روان
و چه می گوید حجمه سبز نهانخانه دل
شاکی از چیست که میپندارد
همه عالم به تماشای زوال اویند
آری از عشق بگو
تا تمام روزم بشود سرشار از سبزه هایی که همه خاموشند
لیک در چشم دلم خواب و غفلت و سکوت
جایشان پر شده است
با خیالی که همه امید است
عشق، امید و روشن و حیات
زندگی در جریان است و مرگ
بیگمان آزرده است


message 2: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments تو نیستی

پس من چرا

این طور بی خودی

در چشم های تو

زل زده ام؟!
-حافظ موسوي-


message 3: by Farhad Taheri (new)

Farhad Taheri (FarhadTaheri) نور چشمانم شاید طائری بوده نشسته بر شاخه سبزت
و به دام افتاده و در قفس مهر نگاه تو به بند است
شاید که تو را همره خود در سفر خاطره ها میداند
شاید که نگاهم،آنقدر که علف گفت غم انگیز نباشد
شاید... شاید


message 4: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments تو قامت بلند تمنایی ای درخت//همواره خفته در آغوش آسمان//بالایی ای درخت//دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار//زیبایی ای درخت // وقتی که بادها// در برگهای درهم تو لانه می کنند// وقتی که بادها// گیسوی سبزفام تو را شانه می کنند// غوغایی ای درخت
** سیاوش کسرایی



message 5: by Farhad Taheri (new)

Farhad Taheri (FarhadTaheri) در انتهای بی صدایی و شعور
دل من می لرزد
آسمان می بارد و دلم غرق سکوت است و تمنای صدا


message 6: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments دلم به بوی تو آغشته است

سپیده ‌دمان
کلمات سرگردان برمی‌خیزند و
خواب‌آلوده دهان مرا می‌جویند
تا از تو سخن بگویم
شمس لنگرودي



message 7: by Farhad Taheri (new)

Farhad Taheri (FarhadTaheri) در سحرگاهان از دور
حس می کنم صدایی را
و دلم آشوب است
صاحب نغمه مرا می خواند
و من او را به تمامیت ابعاد وجود
احساس می کنم


message 8: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments هرچه هست، جز تقدیری که منش می شناسم، نیست!//دست هایم را برای دست های تو آفریده اند//لبانم را برای یادآوری بوسه، به وقت آرامش.//هی بانو!//
سيد علي صالحي


message 9: by Nazanin1987 (new)

Nazanin1987 | 131 comments :(


message 10: by Farhad Taheri (new)

Farhad Taheri (FarhadTaheri) چی شده نازنین جان؟؟؟


message 11: by Nazanin1987 (new)

Nazanin1987 | 131 comments Farhad wrote: "چی شده نازنین جان؟؟؟"
خوبم
!!


message 12: by Farhad Taheri (new)

Farhad Taheri (FarhadTaheri) جون من خوب باش


message 13: by Nazanin1987 (new)

Nazanin1987 | 131 comments Farhad wrote: "جون من خوب باش"

چشم


message 14: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments Nazanin1987 wrote: ":("

براي نازنين عزيز:
بانوی من/ بانوی نخستین ِ شعر/ دستِ راستت را به من ده تا در آن پنهان شوم/ دست چپت را تا در آن خانه کنم/ حرفی عاشقانه بزن/ تا عیدها آغاز شوند


message 15: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments بگذار ترجمه خوش آمدگویی صندلی¬ها باشم/ که تو روی¬شان می¬نشینی/ فکر فنجان هایی را کشف کنم/ که در معاشقه قاشق و شکر/ به لبان ِ تو فکر می¬کنند/ بگذار حروف جدیدی به تو اضافه کنم/ اضافه کنم به الفبا/ بگذار خودم را سرزنش کنم/ و میان تمدن و وحشیگری / به عشق برسم


message 16: by Nazanin1987 (new)

Nazanin1987 | 131 comments Saeedeh wrote: "Nazanin1987 wrote: ":("

براي نازنين عزيز:
بانوی من/ بانوی نخستین ِ شعر/ دستِ راستت را به من ده تا در آن پنهان شوم/ دست چپت را تا در آن خانه کنم/ حرفی عاشقانه بزن/ تا عیدها آغاز شوند"


من از عشق بار ها و بارها
سخنی راندم
ولی
عشق با من
با قلبم
و با احساسم
رابطه خوبی ندارد
و هربار
بیشتر بر من سخت می گیرد
.دلم بر می تازد
که مگر خلوت من و تو
چه عیب ها دارد
که عشق را مهمان می کنی

--------------
ممنون سعیده جان



message 17: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 250 comments خسته از این همه بی تابی تنم
برای رسیدن به تنت
که تن تو دیگر نیست خواهشم
که من از این خواهش بی فرجام خسته ام


(setareh).ساینا ستاره (sainaahmadigmailcom) | 687 comments گیاهان گل خانه ای زیاد عمر می کنند اما خیلی قد نمی کشند! درختی که بی وقفه قد کشیدن را تجربه کند، باید گاهی هم منتظر صاعقه باشد! باور کن درختان توسری خورده ی دیگر به صاعقه خوردن او هم حسادت می ورزند


message 19: by Raheleh (new)

Raheleh | 6 comments همیشه بی منی اما چقدر خوشبختم
اگرفقط نفسی حس کنی نبودم را


message 20: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments غروب‌های همیشه چقدر دلگیرند
و لحظه‌هام تو را هی بهانه می‌گیرند
دقیقه... ثانیه... ساعت...
تمام روز و شبم
در انحنای نگاهت هنوز درگیرند
سکوت یک شب پاییزی و من و باران
و خاطرات تو انگار... نه...
نمی‌میرند
شبیه حادثه از گریه‌هام می‌گذری
شبیه حادثه‌هایی که دست تقدیرند
و بعد رفتن تو دست‌های کوچک من
غریب و خسته و غرق بهانه می‌میرند


message 21: by Raheleh (new)

Raheleh | 6 comments Saeedeh wrote: "غروب‌های همیشه چقدر دلگیرند
و لحظه‌هام تو را هی بهانه می‌گیرند
دقیقه... ثانیه... ساعت...
تمام روز و شبم
در انحنای نگاهت هنوز درگیرند
سکوت یک شب پاییزی و من و باران
و خاطرات تو انگار... نه...
نمی‌..."

چه قشنگ بود



message 22: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments Raheleh wrote: "Saeedeh wrote: "غروب‌های همیشه چقدر دلگیرند
و لحظه‌هام تو را هی بهانه می‌گیرند
دقیقه... ثانیه... ساعت...
تمام روز و شبم
در انحنای نگاهت هنوز درگیرند
سکوت یک شب پاییزی و من و باران
و خاطرات ت..."


.
.
.
:)



back to top