Dandelion - قاصدک discussion
تصوير عشق
>
3
date
newest »

message 1:
by
Farhad Taheri
(new)
Nov 07, 2009 10:20PM

reply
|
flag

عادتمه اين كار
يه كله ميكشم
كه دو تا چشم پر از مژه داره
و يه لبخند بزرگ كل صورتشو پر كرده
.
.
خيلي بامزه ميشه
:)

مدت هاست که دیگه چیزی تو دلم نیست که لحظه شماری کنم واسه یه شیشه ی بخار گرفته ....

نه دروغ نمی گم ... واقعا دیگه چیزی نیست که بخوام رو یه شیشه ی بخار گرفته بنویسم ... اگه قراره رو بخار ها هم از دلشکستگی بنویسم همینطوری بمونه که قشنگتره ...

نه دروغ نمی گم ... واقعا دیگه چیزی نیست که بخوام رو یه شیشه ی بخار گرفته بنویسم ... اگه قراره رو بخار ها هم از دلشکستگی بنویسم همینطوری بمونه که ق..."
سحر همون دلشكستگيهاتو هم بنويس
انعكاسش كمكت ميكنه باهاش كنار بياي
:)

ماهی قرمز حوض
دور خود می چرخد
طوری که انگار دارد از سرما به خودش می لرزد
اینطرف چایی داغ
کرسی گرم و کمی کشمش سبز
و هوایی که از سردی بیرون متبلور شده است
مادرم وقتی رفت شیشه ها هم همه از رفتن او
در هوای باران در هوای ابری در هوایی که گرفته است و سیاه،شب و روز می گریند

مادرم وقتی رفت دل من یخ زد و مرد
مادرم وقتی رفت فکر من در همه امواج تلاطم گم شد
مادرم وقتی رفت تن من رنجور و نفسم ناقص شد
آسمانم یخ زد
ماهی قرمزمان
دیگر از آب به بالا نپرید
اشک باران غم رفتن او، خانه مان را تر کرد