انجمن شعر discussion

18 views
شعر و شاعر > احمدحیدربیگی/شعرآزادی

Comments Showing 1-3 of 3 (3 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

طیبه تیموری | 180 comments اي آزادي
تورابه فراموشي سپرده ام
آن گونه كه بيابان درياراازيادبرده است
وخاكستر"بهاروبرگ وپرنده را
تنهانامت به غريزه اي غريب چون باددرنيزار وباران درمرداب
دوردست ذهنم را مي آشوبد
تصويرت كبودي كمرنگ ساحلي است
كه درابروآب وافق گم شده است
ومن آفريدهء ناگزير در سياره اي مجروح كه اهريمني ماندگار خاكش رابه رنج درآميخت
وخدائي رهگزر ازسردلتنگي درآن شادي آفريد
هزاران بار آغشته به خون زاده شدم
وآلوده به خاك درغارهاي تنهائي ناپديد شدم
ودراين گردش بي سامان تورادربسيارقصه ها نوشته ام
وبربسياركتيبه ها كنده ام وشبهاي بلندزمين را به نشانهءحضورت
به قله ها آتش افروختم
وكاروانها راازسراب وسپيده دم خبردادم
اينك انبوه آدمهاي كوچك زمين راانباشته اند
وبوي منقرض عشق شامهءجهان رامي آزارد
ومن باقامتم به بلنداي بيستون قرنهاست سربه زانو نشسته ام
وازچشمانم رودخانه اي جاريست كه دانه هاي آخرين را به جزايرمتروك مي برد
وتوچون تصويرجنگل درانديشهءببري دربند مرابه خويش مي خواني
اي رازهمهءزادن ها ورويش ها
عمراسارتم چنان به درازاكشيده است
كه زنجيرهاهمه زنگاربسته اند
وتو بازادنم مي ميري وبامردنم زاده مي شوي
چون طلوع وغروب دردوسوي جهان
من درآستان غروبم
ازشانهءسروها طلوع كن
پيش ازآنكه
دوباره زاده شوم
اي آزادي.
احمدحيدربيگي


message 2: by Azade, Hazemizade (new)

Azade Hazemizade (azadehazemi) | 868 comments Mod
ممنون تي تي عزيزم... انتخاب زيبايي بود. لذت بردم


message 3: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 155 comments دهانت را مي بويند
مبادا گفته باشي آزادي
مرسي تي جان


back to top