Dandelion - قاصدک discussion
مناجات
date
newest »

چرااااااااا؟ سیاوش
ساینا جان حرفت درسته
آقای سیاوش شما چرا اینجوری هستید؟! همه کامنتها که میزاری... منظور حرف شما توی کامنت!!!!
ساینا جان حرفت درسته
آقای سیاوش شما چرا اینجوری هستید؟! همه کامنتها که میزاری... منظور حرف شما توی کامنت!!!!
Farhad Taheri wrote: "ارمغان عزیز خودتو ناراحت نکن. سیاوش خان هم منظوری نداشته"
...؟!؟!
باشه فرهاد جان
...؟!؟!
باشه فرهاد جان

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه می سازد
ولی بسیار مشتاقم ،کز خاک گلویم سوتکی سازد، گلویم سوتکی باشد به دست کودکی تشنه ونالان وسرگردان که هر دم با دمه گرم گلویش در گلویم سخت بنشاند

و برای ما فرزندان شاخ و پر رویت آن چه می خواهیم خیر قرار ده...
این هم مناجات من !

بیا ساقیا می به گردش درار که دل گیرم از گردش روزگار
می ده که جون ریزییش در سبوح بر ارد سبوح از دل اواز نوح
به می خانه ای و صفا را ببین مبین خویش را و خدا را ببین
می کو مرا وا رهاند ز من از این و از ان و ز ما و ز من
از ان می که چون شیشه بر لب زند لب شیشه تبخال از تب زند
تو در حلقه می پرستان درا که چیزی نبینی به غیر از خدا
بده ساقیا می که تا دم زنیم قلم بر سر هر دو عالم زنیم
سبک باش و رطل گرانم بده وگر فاش نتوان نهانم بده
که در اتش است این دل روشنم همانی که ابی بر اتش زنم
ز من بشنو ای پیر اموزگار مکن تکیه بر گردش روزگار
که این منزل درد و جای غم است در این دامگه شادمانی کم است

و برای ما فرزندان شاخ و پر رویت آن چه می خواهیم خیر قرار ده...
این هم مناجات من !"
تقریبا یعنی همون که:خدایا ما را به راه راست هدایت بفرما اگر نشد راه راست را به سمت ما کج بفرماست دیگه!!!

ساینا جان حرفت درسته
آقای سیاوش شما چرا اینجوری هستید؟! همه کامنتها که میزاری... منظور حرف شما توی کامنت!!!!
"
بابا من فقط یه سوال کردم...گفتم چرا فکر می کنی اینطوریه؟
الهی نـــام تو مــا را جواز و مهــــــر تو ما را جهــاز
الهی شنــاخت تو ما را امان و لطف تو مـــا را عیـــان
الهی فضـــل تـــو ما را لوادکنف تــــو ما را ئادی
الهی ضیعفان را پناهی قاصدان را بـــر سراهی مومنـــــان را گواهی چه بود که افزوئی و نکاهی؟
الهی شاد بدانم که بد درگاه تو میزارم بر آن امیـــد که روزی در میـــدان فضل بتو نازم تومن فاپذیری و من فا تو پردازم ـ یک نظر در من نگری و دو گیتی بآب انـــدازم
الهی تو مومنان را پناهی قاصدلن را بر سر راهی عزیز کسی که تو او را خواهی اگر بگریزد او را در راهی طوبی آنکس را که تو او رایی آیا که تا از ما خو کرایی ـ
الهی تو خواستی نه من خواستم دوست بر بالین دیدم چو از خواب بر خواستم ـ
الهی دانی بچه شادم ؟ به آنکه نه بخویشتن بتو افتادم ـ
الهی هر چند که ما گنهکاریم تو غفاری هر چند که ما زشتکاریم تو ستاری ـ
ملکا گنج فضل تو داری بی نظیر و بی یاری سزد که جفا های ما درگذاری ـ
الهی این تیغ است که چنین تیز است ـ نه جای آرام و نه روی پرهیز است ـ
الهی یافت جستن زندگانیست و جوینده نا یافتن زندانیست و چندان که میان آن و این معانیست یگانگی ترا نشانیست و هر چه نه بتو باقیست فانیست
مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری
منبع :
http://www.rawzana. com/monajat% 20kawja%20ahbdul a%20ansare. htm