فلسفه discussion

87 views
فلسفه تحليلی يا فلسفه قاره ای؟

Comments Showing 1-7 of 7 (7 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Nader (new)

Nader | 4 comments Analytic philosophy? or Continental philosophy?
شما به کدام يک از فلسفه هاي تحليلي يا قاره اي بيشتر علاقه مند هستيد؟


message 2: by elham (new)

elham (laaalaaammm) | 7 comments من درست متوجه سوالتان نشدم ولی در فلسفه هر چه مطا لعه کرده ام برایم جذاب بوده به غیر از فلسفه اسلامی وفلسفه ارسطو یعنی مشاءو فلسفه در قرون وسطی


message 3: by Nader (new)

Nader | 4 comments سلام
منظور این است که شما بیشتر به فلسفه تحلیلی که به دوره بعد از راسل و مور که خود بنیان گذار این فلسفه بودند.
منطق و فلسفه زبان از همان ابتدا از بحثهای محوری فلسفه تحلیلی بودند. چند تفکر از بحثهای مربوط به زبان و منطق در فلسفه تحلیلی پدید آمد مانند پوزیتویسم منطقی، تجربه گرایی منطقی، اتمیسم منطقی، منطق‌گرایی و فلسفه زبان متعارف. فلسفه تحلیلی بعدها بحثهای وسیعی را در حوزه‌های زیر مطرح ساخت: فلسفه اخلاق (هر و مکی)، فلسفه سیاسی (جان رالز)، زیبایی شناسی (ریاچارد ولهایم)، فلسفه دین (الوین پلانتینگا)، فلسفه زبان (ساول کریپکی، هیلری پاتنم، کواین)، فلسفه ذهن (جیگون کیم، دیوید چالمرز، هیلری پاتنم). متافیزیک تحلیلی نیز اخیراً در کارهای فیلسوفانی همچون دیوید لوئیس و پیتر استراوسن شکل گرفته‌است.
یا
فلسفه‌هایی که در اکثر نقاط اروپا چون فرانسه و آلمان ظهور کرده‌است و شامل شاخه‌هایی همانند پدیدار شناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک و همه جریان‌هایی که با پیشوند «نو» شروع می‌شود، مثل «نوتوماسی‌گری»، نوکانتی‌اندیشی، نوهگلی‌اندیشی و غیره می‌شود، فلسفه قاره‌ای یا کانتیننتال یا براروپا نامیده می‌شوند. فیلسوفان قاره‌ای، اغلب دغدغه ارائه دلیل ندارند؛ در آثار کسانی مثل هایدگر و دریدا، دیده نمی‌شود که در جایی، دلیل ارائه کرده باشند
شوپنهاور و ...
ببخشید که شلوغ شد امیدوارم منظورم رو فهمیده باشی..


message 4: by elham (new)

elham (laaalaaammm) | 7 comments ممنون از توضیحتون راستش من فلسفه تحلیلی زیاد مطالعه نکردم چون خیلی سنگین البته از نظر من ولی فلسفه قارهای کم و بیش مطالعه داشتم وترجیح می دم به فلسفه تحلیلی


message 5: by Aarmin (new)

Aarmin | 1 comments به نظر می رسه جای خالی شرح فلسفه ی تحلیلی در کشور سودا زده و خرد گریز ما ضربه های زیادی به حرکات روشنفکرانه و آزادیخواهانه ما زده

یکپارچگی اندیشه در فیلسوفان تحلیلی و قدرنن عقلانیت انتقادی موجود در این جریان به شدت بر اندیشه و رزندگی من تاثیر گذار بوده و از لحاظ فلسفی دیگر با اندیشمندانی چون نیچه و شوپنهاور همانند یک شاعر برخورد میکنم تا فیلسوف


message 6: by Farzaneh (new)

Farzaneh یکی از اساتید به من میگفت فلسفه رو واسه چی میخوای؟
اگه بهش به دید یه علم نگاه می کنی برو سراغ فلسفه تحلیلی ولی اگه به عنوان راهکار زندگی بهش نگاه می کنی برو سراغ اگزیستانسیالیست ها.
من به شخصه از همون ابتدا بیشتر فیلسوفان قاره ای رو میپسندیدم.
یه جورایی شاید بشه گفت موضوعات فلسفه تحلیلی جالبن اما در اولویت ذهنی من قرار ندارن. احساس می کنم هنوز برای خیلی از سوالات پایه ای نیاز به اگزیستانسیالیست دارم. هنوز بسیاری از موضوعات وجودی برام حل نشده.
اینم بگم که در بین موضوعات مشترک که هر دو حیطه پاسخی براش دارن من بیشتر سخنان فیلسوفان قاره ای رو می پسندم.
یه سوال خیلی ساده اش شاید این باشه که زبان جزئی از ذهنه یا ذهن جزئی از زبانه که منم با پاسخ فیلسوفان قاه ای که زبان بخشی از ذهنه بیشتر کنار میام.


message 7: by Farzaneh (new)

Farzaneh Aarmin wrote: "به نظر می رسه جای خالی شرح فلسفه ی تحلیلی در کشور سودا زده و خرد گریز ما ضربه های زیادی به حرکات روشنفکرانه و آزادیخواهانه ما زده

یکپارچگی اندیشه در فیلسوفان تحلیلی و قدرنن عقلانیت انتقادی موجود د..."



من زیاد با این توصیف که فیلسوفان قاره ای ادیب هستن موافق نیستم.
اتفاقا به نظر من هنر فیلسوفان قاره ای هست که تونستن به این شکل زیبا سخنانشون رو بیان کنن.
نمیدونم چطور میشه سخنان نیچه، شوپنهاور، هایدگر و ... رو صرفا شعر دونست در حالی که خیلی جاها مسائل عمیق و جدیه فلسفی رو بیان می کنن.
و از اون طرف نمیدونم مسائلی مثل فلسفه زبان، فلسفه ذهن چطور می تونن موضوع اصلی ذهن من بشن در حالیکه هنوز بسیاری از سوالات وجودی برام بی پاسخ موندن.


back to top