739484 Mostafa's Friend Comments





Comments (showing 1-14)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 14: by Essi

Essi Michael سلام دوست عزیز
خوشبختم درخواست دوستيم رو قبول کرديد
اميدوارم به اتفاق دوستان براي هم مفيد باشيم
هميشه شاداب باشيد
وزندگيتون سرسبز


bayan درود
ممنون از اینکه دعوتم رو پذیرفتین


message 12: by Mostafa

Mostafa Azizi سپاس بر شما!
جالب است در گودریدز متوجه شدم!


message 11: by Shokooh

Shokooh ghorban khieli tabrik migam,ishala jaeezie nahaia :)


message 10: by Leila

Leila سلام استاد
دلمون که اجازه هست تنگ بشه؟
جاتون خیلی خالیه


Shokooh ghorban che konim ba jay khalie shoma?????


message 8: by Leila

Leila سلام
جاتون خالی بود
این هفته من درباره زبان باغ های شنی حرف می زنم
میاین دیگه؟ کتابم بخونید لطفا. من هنوز یه نمه خشمگینم
:))


میلاد صادقی سلام. اگه دیدیم سرده می ندازیمش خونه ی یکی از بچه ها.


میلاد صادقی salam. adrese weblog e guash hast:
www.guash-group.blogsky.com


message 5: by Mina

Mina سلام اینم آدرس بلاگ گروه»http://www.g-group.blogsky.com/


message 4: by Mina

Mina سلام:) می خواستم یاد آوری کنم که داستانی که هفته ی بعد در جلسه می خواین بخونید رو برام ای میل بزنین.
ممنون



Ramin_lion ساختمان كافه و هتل نادري تهران، محل تجمع روشنفکران و هنرمندان چند دهه پيش ايران، در فهرست آثار ملي قرار گرفت، ايسنا
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و ادب - ميراث فرهنگي
ساختمان كافه و هتل نادري تهران به شماره ثبت 10446 در فهرست آثار ملي ايران قرار گرفت.
در سال 1307 يكي از نخستين مجموعه‌هاي تفريحي به سبك غربي در خيابان نادري (جمهوري فعلي) تأسيس و افتتاح گرديد. اين مجموعه شامل هتل، كافه و قنادي بود. معماري اين مجموعه نيز همانند كاربري آن، متأثر از نمونه‌هاي غربي بود و در اين معماري التقاطي، در كنار محور تقارن عمودي و استفاده از مصالح بومي نظير آجر، از تراسهايي گشوده رو به خيابان كه نشانگر برونگرا بودن يك مجموعه مي‌باشد استفاده شده بود و گشايش اين مجموعه با معماري و عملكرد خاص آن تأثيرات شگرفي در جريانات روشنفكري دهه‌هاي دوم و سوم قرن معاصر (سال‌هاي 1310 تا 1330) گذاشت.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، اين مجموعه در آن زمان هتل - رستوران نادري نام داشت كه بعدها به دليل ويژگي‌ها و اهميت خاص كافه‌ي آن، به كافه‌ي نادري شهرت پيدا كرد. محلي كه صادق هدايت، بزرگ علوي، مجتبي مينوي و بسياري ديگر از بزرگان هنر، ادب و فرهنگهاي اين مرز و بوم شبهاي بسياري را در آن به بحث و مجادله گذراندند.
در دهه‌ي 50 به دلايلي نامعلوم مجموعه‌ي نادري در آتش سوخت، اين سرنوشت مي‌توانست براي هر مجموعه تفريحي ديگر، در حكم پايان زندگي آن باشد؛ اما اهميت كافه‌ي نادري كه در آن زمان پاتوق افرادي نظير جلال آل‌احمد و فروغ فرخزاد بود و همچنين نياز كليت جامعه به فضاهايي اين چنين، مانع از آن شد كه كافه‌ي نادري صرفاً به خاطره‌اي بدل شود و بدين سبب بازسازي مجموعه با شكل و شمايل مدرن صورت گرفت.
مجموعه‌ي هتل و كافه‌ي نادري داراي دو دسترسي از خيابان جمهوري است كه در ميان اين دو ورودي جداگانه‌اي به هتل و كافه، قنادي نادري قرار گرفته است. بعد از ورود به ساختمان از در هتل در طبقه‌ي همكف لابي بزرگي قرار دارد و در طبق دوم اتاق‌هاي متعدد هتل در دو سمت راهرو به عنوان فضايي ارتباط‌دهنده قرار گرفته‌اند كه الگويي خطي به دست مي‌دهند. كافه به دو بخش تقسيم مي‌شود. يكي فضاي اصلي كافه كه در مركز مجموعه قرار گرفته كه به عنوان رستوران مورد استفاده قرار مي‌گيرد و حياط باغي است با آبنمايي در ميانه و پوشيده از درختاني سرسبز كه سني كوچك در گوشه‌اي از‌ آن قرار گرفته است. نماي اصلي مجموعه متقارن است؛ گو اينكه ديگر از قوسهاي قديمي چيزي به چشم نمي‌خورد و بنا مطابق معماري دوره‌ي مدرنيسم تغيير يافته و پنجره‌هاي ساده و مستطيل شكل كل نما را پوشش مي‌دهند.
اين بنا كه كاربري اوليه خود را به عنوان هتل و كافه رستوران حفظ كرده است در حال حاضر در اختيار سازمان اقتصادي كوثر وابسته به بنياد شهيد انقلاب اسلامي است



Ramin_lion در 21 خرداد سال 1346 براي اولين بار کلمه ي ((کاريکلماتور)) در مجله خوشه به کار رفت و احمد شاملو، شاعر معاصر اين نام را بر سياق ((کاريکلماتور)) از ترکيبي از ((کاري + کلمات + ور)) ساخت و آن را به نوشته هاي پرويز شاپور (1302-1378) اطلاق کرد. بدين قصد که همان کاري که يک کاريکاتور در عالم نقاشي مي کند، شاپور، در حوزه ي کلمات زبان انجام مي دهد.
از پرويز شاپور شش کاريکلماتور منتشر شد و طرحهاي او نيز در کتابهاي فانتزي سنجاق قفلي و تفريح نامه به چاپ رسيد.
کاريکلماتور شاپور، نمودار نشر موجز طنزآميز است که با سنجيدگي بسيار، نکته يا نکته هاي تفکر انگيز و گاهي انتقاد آميز و حتي شاعرانه اي را در ايجاز کامل مطرح مي کند و در عين حال که لبخندي طنز آميز بر لب مي نشاند، خواننده را در دنيايي از زيبايي و ابهام و سوال و واقعيتهاي تلخ فرو مي برد.
پرويز شاپور در ميان طنزنويسان، شاعران و کاريکاتوريست هاي ايراني يک استثنا است. شاپور موجودي است بسيار خسيس (!) شايد حوصله ي توضيح دادن ندارد و شايد هم از زدن حرف اضافه بدش مي آيد و به همين دليل است که در کاريکاتورها و کاريکلماتورهايش نهايت خست را در استفاده از خط و کلمه به خرج ميدهد و شايد هم از اين روست که او را دوست داريم، چون قدر عافيت ((اجمال)) پرويز شاپور را در روزگار مصيبت ((ورّاج))هايي که حرفي براي گفتن ندارند، مي فهميم:
شير باغ وحش چکه مي کرد.
در خشک سالي آب از آب تکان نمي خورد.
چشم اقيانوس آب آورد.
سيفون زندگي را کشيدم.
با نگاهت قلبم را چراغاني مي کنم.
ماهي در آب محبوس است.
بشر در شبانه روز زنداني است.
چون حوصله خودکشي ندارم، زندگي ميکنم.
مرگ به فاجعه ي تولدم خاتمه داد.
گل، حمام شبنم گرفت
آسمان درشت ترين چشمان آبي را دارد.
يخچال گل يخ به سينه اش زده بود.
آرزو مي کنم برخي افراد هميشه مشغول خوردن باشند تا فرصت حرف زدن را پيدا نکنند.
معمولا افرادي که فکر ندارند سعي مي کنند فکرشان را به آدم تحميل کنند.
وقتي به کسي زخم زبان مي زنم بلافاصله در صدد پانسمان بر مي آيم.
تمام مردم دنيا به يک زبان سکوت مي کنند.
امروز، بالاي جسد ديروز اشک مي ريخت.
آدم خودخواه يک عمر با و دسته گل انتظار خودش را ميکشد.
کسي که خودکشي مي کند به مرگ نياز مبرم دارد.
پرنده سعي مي کرد طوري بايستد که لااقل سايه اش خارج از قفس بيفتد.
پرندگاني که داخل قفس دست به جفتگيري مي زنند به آزاي جوجه هايشان بي علاقه هستند.
به عقيده گيوتين سر آدم زيادي است.
به يادم ندارم نابينايي به من تنه زده باشد.
افرادي که پوست موز را روي زمين به اندازد با شخصي خاصي دشمني ندارند.
روي پل صراط پوسته مور انداختم.
در بچگي هر وقت دستم به زنگ در منزل نمي رسيد روي کله خودم مي پريدم و زنگ را به صدا در مي آوردم.




Ramin_lion درود
از اينكه مرا سزاوار دوستي دانستيد ؛ سپاسگزارم
همواره شاد و سرافراز باشید
بدرود



back to top